الماس

آخرین نظرات
۲۶بهمن

یکم آگهیش عجیب بود.ترسیدم! ولی مشخصاتم رو فرستادم و گویا مقبول بود و گفت برای مصاحبه حضوری هماهنگ میکنیم.

خبری نشد.منم پیگیری نکردم.

شب پیام داده بود که منصرف شدین؟گفتم نه و قرار شد فرداش برم برای مصاحبه

همچنان میترسیدم.فکر میکردم یه ریگی به کفششونه ولی سعیم بر این بود مثبت فکر کنم.

یه اقای حدودا ۳۵ ساله بود. رزومه ام رو که قبلا دیده بود.خودم رو که دید تعجب کرد.گفت سنت کمه.

ولی فکر کنم ازم خوشش اومد.

سه بار هم بهم گفت خیلی ارومی،میدونستی؟منم گفتم بله 

اونجا هم همه چیز خوب پیش رفت.من راضی.اونم راضی.

قرار بود امروز باهام هماهنگ کنه برم بیس کار رو بهم اموزش بده.

باز هم خبری نشد :| ... منم باز نرفتم پیگیری.

نمیدونم چرا نمیتونم ۱۰۰درصد خوشبین باشم به قضیه.

میخواستم بپرسم چیزی شده؟ولی پشیمون شدم چون شب قبلش درخواست کرده بودم که دو ساعت زودتر بهم خبر بده و اونم گفته بود چشم.دیگه لازم نیست من پیگیری کنم.البته این نظر خودمه،نمیدونم اون چه توقعی داره.

ببینم چی میشه دیگه

۹۹/۱۱/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰

نظرات  (۳)

چه مرموز :-)

محیط کار چطوره بوده - از روی محیط کار هم میشد کمی به جزئیات رسید

و همچنین تحقیق در خصوص سابقه فعالیت

 

بهرحال امیدوارم موقعیت مناسبی جهت کار باشه

موفق و تندرست باشید

THE LIFE 

پاسخ:
خیلی مرموز بود و هست.میترسم
اون روز کسی جز خودش نبود.
فکر خوبیه ببینم چی پیدا میکنم ازشون.
ممنونم.منم با اینکه میترسم ولی امیدوارم
همچنین:)

همیشه شروع وحشتناکه و ملاقات با آدمایی که تا به حال ندیدیم برای ما درونگراها وحشتناک تره...

 

تو بهتری... من یه جا برای منشی صحنه قبول شده بودم، همش به دوستم می گفتم نمی خوام منشی صحنه تئاتری بشم که می خواد من منشی صحنه‌اش بشم :))

 

(بد به دلت راه نده اما تحقیق بکن !)

پاسخ:
من فکرهای خوبی هم راجع بهش نداشتم بنده خدا:/ البته فقط اولش بود بعدش دست از قضاوت برداشتم چون اصلا دوست ندارم تو ذهنم برچسب بزنم به ادمها.ولی خب حس لحظه ایم همونا بود دیگه در نهایت تلاشم :))
:)))) چرااا اخه؟چه مشکلی در شما یا منشی صحنه وجود داشت؟

فکر کنم با داستان پیش اومده واسه بخش درسهام کلا بیخیالش بشم.:|

نمی دونم یک نوع سندروم خود کم بینی یا دیگران بزرگ بینی دارم :))

بیشتر بهش فکر کن... الان که درسم تموم شده به این نتیجه رسیدم که کاش تو دوران دانشجویی یه کاری انجام می دادم...

پاسخ:
منشاش توی اعتماد به نفسه عزیزم.درک میکنم.منم خیلی جاها همینم و خودم رو دست کم میگیرم و باعث میشه اونطوری که حقمه دیده نشم یا پیشرفت نکنم.

ببین اگه بخوام این پروژه جدیدم رو به سرانجام قشنگی برسونم واقعا وقتش نیست.حالا تو پستهای بعدی بیشتر مینویسم حتما راجع بهشون، قبلا کار هم کردم.ولی الان اگه بخوام مقایسه کنم بین چیزی که از هر کدوم به دست میارم، این کفه ی ترازو سنگین تره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی