الماس

آخرین نظرات
۲۶بهمن

تماسی داشتم با دکتر د ، خیلی رک گفت کار سختیه،منم خیلی کار نکردم ، همه ی اینها یعنی توی این راه تنهایی.خودتی فقط ، ولی میدونی که بالاخره یه روزی اتفاق میفته.چندتا سوال ازت میپرسم.

پرسید.جواب دادم.

گفت باشه! قبول کرد!

و گفت قرارمون شنبه ی هفته دیگه همینجا.

برو ببینم چیکار میکنی.

من؟میترسم.خیلی خیلی میترسم.هیچ تجربه ای ندارم و نمیدونم باید چیکار کنم و جالب اینجاست که همه ی اینا رو خودم خواستم.خودم خواستم برم تو دهن شیر.همیشه همینه.خودم با دست خودم:)ناراضی ام؟نه.فقط میترسم.زیاد میترسم.

حس میکنم باید شنبه با دست پر برم سر قرار وگرنه من ، من نیستم.

میخوام پایان این راه مثل الماس بدرخشم.

۹۹/۱۱/۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰

نظرات  (۲)

سلامی دوباره

شجاعت مثال زدنی دارید امیدوارم تلاش تون هم به همین شکل باشه

مهمه این که شما تمام تلاش تون رو انجام بدید ، به نظرم این موضوع از اصل ماجرا اهمیت بیشتری داره

 

همیشه به دنبال رسیدن به اهداف مون هستیم و این موضوع گهگاهی ما رو از لذت بردن از مسیر زندگی دور میکنه

امیدوارم از این چالش لذت ببرید و صد البته همونطور که گفتید در انتها مثل الماس بدرخشید.

 

ماجرای اون مصاحبه کاری رو هم پست کنید ببینیم تهش چی میشه :-)

 

THE LIFE

پاسخ:
سلام:)
ممنونم از لطفتون.دارم همه ی انرژی و توانم رو میذارم و امیدوارم تلاشم نتیجه هم بده.
مرسی که گوشزد کردین حتما بحث لذت رو لحاظ خواهم کرد.

عه:) چشم حتما.پستهای بعدی رو هروقت وقت کنم بنویسم اونم میگم.:)

سلام خانم پرتلاش 😍😍😍

پاسخ:
سلاممم یاسی ترین جان:)* خوش اومدی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی